اردهن۲

فرهنگی و ادبی و ...

اردهن۲

فرهنگی و ادبی و ...

اشتباه موردی

                                                  اشتباه موردی


کارمندی به دفتر رئیس خود می رود ومی گوید:((معنی این چیه؟ شما ۲۰۰دلار کمتر از چیزی که توافق کرده بودیم به من پرداخت کردید.))رئیس پاسخ می دهد:((خودم می دانم. اما ماه گذشته که ۲۰۰ دلار بیشتر به تو پرداخت کردم هیچ شکایتی نکردی.))کارمند با حاضر جوابی پاسخ می دهد:

((درسته، من معمولا از اشتباه های موردی می گذرم اما وقتی تکرار می شود وظیفه خود می دانم به شما گزارش کنم.))


اسکندر و حکیم

                                           اسکندر و حکیم  


چون اسکندر شهری بگشاد حکیم آن شهر را طلب  کرد. او را در سایه درختی خفته یافت به او نزدیک شد و لگدی بر او زد، و او از جا بجست و در اسکندر نگریست. اسکندر گفت:برخیز ای حکیم که شهر تو را گرفتم. حکیم گفت:گرفتن شهر از پادشاهان عجیب نیست اما لگد زدن کار چار پایان است. اسکندر گفت:با تو بد کردیم تو را از ما چه خشنود کند؟ گفت:اشتباه نکردن بهتر است از خشنود کردن پس از آن.



                                                                                      اخلاق محتشمی،خواجه نصیرالدین توسی           

داستان کو تاه

            فرق دختر دهقان فقیر و دختر ارباب پولدار


دهقان پیر،با ناله به ارباب گفت:((ارباب!آخر درد من یکی دو تا نیست،با وجود این همه بدبختی،نمی دانم چرا چشم دخترم چپ است و همه چیز را دو تا می بیند!))ارباب با پرخاش گفت:((بد بخت!۴۰سال است کارگر منی!ندیدی که چشم دختر من هم چپ است؟!))دهقان گفت:((چرا ارباب دیدم...اما چیزی که هست،دختر شما خوشبختی ها را دوتا می بیند؛ولی دختر من بدبختی هارا!))

سلام

سلام!

این وبلاگ به منظور فرهنگی وادبی ساخته شده و در واقع شعبه ی دیگر وبلاگ اردهن است.

امیدوارم بتوانم مطالب خوبی به شما ارایه دهم.