-
حکایت
دوشنبه 30 خردادماه سال 1390 15:37
ماه مفید تر است یا خورشید از جحی پرسیدند:آفتاب مهمتر است یاماه؟ گفت:آفتاب در روز روشن بیرون می آید که همه جا روشن است و فایده ای ندارد، اما ماه در شب تاریک بیرون می آید دنیا را مثل روز روشن می کند ومعلوم است که نفع ماه بیشتر از خورشید است. نوا در جحی الکبری
-
حکایت
یکشنبه 29 خردادماه سال 1390 09:58
شاهزاده و شاعر شاعری در میان راه به یکی از شاهزادگان خوش ذوق رسید. شاهزاده به محض دیدن شاعر، چشم های خود را بست و گفت:تا زمانی که بیتی نگفته ای چشم های خود را نخواهم گشود. شاعر بی درنگ گفت:از آن چشم پوشیده شاه از گدا /که پوشیدنی چشم داریم ما. شاهزا ده تبسمی کرد جامه ای گران بها به شاعر بخشید.
-
لقب برخ از حیوانات
شنبه 28 خردادماه سال 1390 13:33
نام حیوان لقب نام حیوان لقب اسب نجیب گربه بی چشم و رو بره سر به زیر مورچه زحمت کش خروس سحرخیز کنه چسبنده گرگ بی وفا مار خوش خط و خال سگ با وفا عقاب تیز پرواز روباه حیله گر طوطی سخن گو شیر خود خواه بلبل خوش آواز کبوتر پستچی خفاش خونخوار موش موذی میمون دلقک
-
عکس
جمعه 27 خردادماه سال 1390 14:37
-
نمکدون
جمعه 27 خردادماه سال 1390 14:20
یارو با کت و زیر شلواریتو خونه اش نشسته بود.ازش می پرسند: واسه چی تو خونه کت پوشیدی؟ میگه: آخه شاید مهمون بیاد!می پرسن: پس چرا زیر شلواری پوشیدی؟! میگه:خوب شاید هم نیاد. یارو دستش شکسته بود، از دکتر می پرسه:بعد از اینکه گچ دستمو باز کردم می تونم ویولن بزنم؟ دکتر میگه:بله می تونید، یارو میگه: آخ چه خوب شد چون قبلا نمی...
-
اشتباه موردی
جمعه 27 خردادماه سال 1390 14:09
اشتباه موردی کارمندی به دفتر رئیس خود می رود ومی گوید:((معنی این چیه؟ شما ۲۰۰دلار کمتر از چیزی که توافق کرده بودیم به من پرداخت کردید.))رئیس پاسخ می دهد:((خودم می دانم. اما ماه گذشته که ۲۰۰ دلار بیشتر به تو پرداخت کردم هیچ شکایتی نکردی.))کارمند با حاضر جوابی پاسخ می دهد: ((درسته، من معمولا از اشتباه های موردی می گذرم...
-
عکس
پنجشنبه 26 خردادماه سال 1390 13:29
-
اسکندر و حکیم
چهارشنبه 25 خردادماه سال 1390 14:05
اسکندر و حکیم چون اسکندر شهری بگشاد حکیم آن شهر را طلب کرد. او را در سایه درختی خفته یافت به او نزدیک شد و لگدی بر او زد، و او از جا بجست و در اسکندر نگریست. اسکندر گفت:برخیز ای حکیم که شهر تو را گرفتم. حکیم گفت:گرفتن شهر از پادشاهان عجیب نیست اما لگد زدن کار چار پایان است. اسکندر گفت:با تو بد کردیم تو را از ما چه...
-
داستان کو تاه
سهشنبه 24 خردادماه سال 1390 17:39
فرق دختر دهقان فقیر و دختر ارباب پولدار دهقان پیر،با ناله به ارباب گفت:((ارباب!آخر درد من یکی دو تا نیست،با وجود این همه بدبختی،نمی دانم چرا چشم دخترم چپ است و همه چیز را دو تا می بیند!))ارباب با پرخاش گفت:((بد بخت!۴۰سال است کارگر منی!ندیدی که چشم دختر من هم چپ است؟!))دهقان گفت:((چرا ارباب دیدم...اما چیزی که هست،دختر...
-
سلام
سهشنبه 24 خردادماه سال 1390 17:25
سلام! این وبلاگ به منظور فرهنگی وادبی ساخته شده و در واقع شعبه ی دیگر وبلاگ اردهن است. امیدوارم بتوانم مطالب خوبی به شما ارایه دهم.